Bible-Server.org  
 
 
Praise the Lord, all ye nations      
Psalms 117:1       
 
enter keywords   match
 AND find keywords in

Home Page
Genesis
Exodus
Leviticus
Numbers
Deuteronomy
Joshua
Judges
Ruth
1 Samuel
2 Samuel
1 Kings
2 Kings
1 Chronicles
2 Chronicles
Ezra
Nehemiah
Esther
Job
Psalms
Proverbs
Ecclesiastes
Song of Solomon
Isaiah
Jeremiah
Lamentations
Ezekiel
Daniel
Hosea
Joel
Amos
Obadiah
Jonah
Micah
Nahum
Habakkuk
Zephaniah
Haggai
Zechariah
Malachi
Matthew
Mark
Luke
John
Acts
Romans
1 Corinthians
2 Corinthians
Galatians
Ephesians
Philippians
Colossians
1 Thessalonians
2 Thessalonians
1 Timothy
2 Timothy
Titus
Philemon
Hebrews
James
1 Peter
2 Peter
1 John
2 John
3 John
Jude
Revelation
 
 

 
 
translate into
Numbers Chapter23
 
‮1 و بلعام‌ به‌ بالاق‌ گفت‌: « در اینجا برای‌ من‌هفت‌ مذبح‌ بساز، و هفت‌ گاو و هفت‌ قوچ‌ در اینجا برایم‌ حاضر كن‌.»
 
‮2 و بالاق‌ به‌ نحوی‌ كه‌ بلعام‌ گفته‌ بود به‌ عمل‌ آورد، و بالاق‌ و بلعام‌، گاوی‌ و قوچی‌ بر هر مذبح‌ گذرانیدند.
 
‮3 و بلعام‌ به‌ بالاق‌ گفت‌: « نزد قربانی‌ سوختنی‌ خود بایست‌، تامن‌ بروم‌؛ شاید خداوند برای‌ ملاقات‌ من‌ بیاید، و هر چه‌ او به‌ من‌ نشان‌ دهد آن‌ را به‌ تو باز خواهم‌ گفت‌.» پس‌ به‌ تلی‌ برآمد.
 
‮4 و خدا بلعام‌ را ملاقات‌ كرد؛ و او وی‌ را گفت‌: « هفت‌ مذبح‌ برپا داشتم‌ و گاوی‌ و قوچی‌ بر هر مذبح‌ قربانی‌ كردم‌.»
 
‮5 خداوند سخنی‌ به‌ دهان‌ بلعام‌ گذاشته‌، گفت‌: « نزد بالاق‌ برگشته‌ چنین‌ بگو.»
 
‮6 پس‌ نزد او برگشت‌، و اینك‌ او با جمیع‌ سروران‌ موآب‌ نزد قربانی‌ سوختنی‌ خود ایستاده‌ بود.
 
‮7 و مَثَل‌ خود را آورده‌، گفت‌: « بالاق‌ ملك‌ موآب‌ مرا از ارام‌ از كوههای‌ مشرق‌ آورد، كه‌ بیا یعقوب‌ را برای‌ من‌ لعنت‌ كن‌، و بیا اسرائیل‌ را نفرین‌ نما.
 
‮8 چگونه‌ لعنت‌ كنم‌ آن‌ را كه‌ خدا لعنت‌ نكرده‌ است‌؟ و چگونه‌ نفرین‌ نمایم‌ آن‌ را كه‌ خداوند نفرین‌ ننموده‌ است‌؟
 
‮9 زیرا از سر صخره‌ها او را می‌بینم‌. و از كوهها او را مشاهده‌ می‌نمایم‌. اینك‌ قومی‌ است‌ كه‌ به‌ تنهایی‌ ساكن‌ می‌شود، و در میان‌ امت‌ها حساب‌ نخواهد شد.
 
‮01 كیست‌ كه‌ غبار یعقوب‌ را تواند شمرد یا ربع‌ اسرائیل‌ را حساب‌ نماید؟ كاش‌ كه‌ من‌ به‌ وفات‌ عادلان‌ بمیرم‌ و عاقبت‌ من‌ مثل‌ عاقبت‌ ایشان‌ باشد.»
 
‮11 پس‌ بالاق‌ به‌ بلعام‌ گفت‌: « به‌ من‌ چه‌ كردی‌؟ تو را آوردم‌ تا دشمنانم‌ را لعنت‌ كنی‌، و هان‌ بركت‌ تمام‌ دادی‌!»
 
‮21 او در جواب‌ گفت‌: « آیا نمی‌باید باحذر باشم‌ تا آنچه‌ را كه‌ خداوند به‌ دهانم‌ گذارد بگویم‌؟»
 
‮31 بالاق‌ وی‌ را گفت‌: « بیا الا´ن‌ همراه‌ من‌ به‌ جای‌ دیگر كه‌ از آنجا ایشان‌ را توانی‌ دید. فقط‌ اقصای‌ ایشان‌ را خواهی‌ دید، و جمیع‌ ایشان‌ را نخواهی‌ دید؛ و از آنجا ایشان‌ را برای‌ من‌ لعنت‌ كن‌.»
 
‮41 پس‌ او را به‌ صحرای‌ صوفیم‌، نزد قلۀفِسجَه‌ برد و هفت‌ مذبح‌ بنا نموده‌، گاوی‌ و قوچی‌ بر هر مذبح‌ قربانی‌ كرد.
 
‮51 و او به‌ بالاق‌ گفت‌: « نزد قربانی‌ سوختنی‌ خود، اینجا بایست‌ تا من‌ در آنجا ( خداوند را) ملاقات‌ نمایم‌.»
 
‮61 و خداوند بلعام‌ را ملاقات‌ نموده‌، و سخنی‌ در زبانش‌ گذاشته‌، گفت‌: « نزد بالاق‌ برگشته‌، چنین‌ بگو.»
 
‮71 پس‌ نزد وی‌ آمد، و اینك‌ نزد قربانی‌ سوختنی‌ خود با سروران‌ موآب‌ ایستاده‌ بود. و بالاق‌ از او پرسید كه‌ « خداوند چه‌ گفت‌؟»
 
‮81 آنگاه‌ مَثَل‌ خود را آورده‌، گفت‌: « ای‌ بالاق‌ برخیز و بشنو، و ای‌ پسر صِفّور مرا گوش‌ بگیر.
 
‮91 خدا انسان‌ نیست‌ كه‌ دروغ‌ بگوید. و از بنی‌آدم‌ نیست‌ كه‌ به‌ اراده‌ خود تغییر بدهد. آیا او سخنی‌ گفته‌ باشد و نكند؟ یا چیزی‌ فرموده‌ باشد و استوار ننماید؟
 
‮02 اینك‌ مأمور شده‌ام‌ كه‌ بركت‌ بدهم‌. و او بركت‌ داده‌ است‌ و آن‌ را رد نمی‌توانم‌ نمود.
 
‮12 او گناهی‌ در یعقوب‌ ندیده‌، و خطایی‌ در اسرائیل‌ مشاهده‌ ننموده‌ است‌. یهوه‌ خدای‌ او با وی‌ است‌. و نعرۀ پادشاه‌ در میان‌ ایشان‌ است‌.
 
‮22 خدا ایشان‌ را از مصر بیرون‌ آورد. او را شاخها مثل‌ گاو وحشی‌ است‌.
 
‮32 به‌ درستی‌ كه‌ بر یعقوب‌ افسون‌ نیست‌ و بر اسرائیل‌ فالگیری‌ نی‌. دربارۀ یعقوب‌ و دربارۀ اسرائیل‌ در وقتش‌ گفته‌ خواهد شد، كه‌ خدا چه‌ كرده‌ است‌.
 
‮42 اینك‌ قوم‌ مثل‌ شیر ماده‌ خواهند برخاست‌. و مثل‌ شیر نر خویشتن‌ را خواهند برانگیخت‌، و تا شكار را نخورد، و خون‌ كشتگان‌ را ننوشد، نخواهد خوابید.»
 
‮52 بالاق‌ به‌ بلعام‌ گفت‌: « نه‌ ایشان‌ را لعنت‌ كن‌ و نه‌ بركت‌ ده‌.»
 
‮62 بلعام‌ در جواب‌ بالاق‌ گفت‌: « آیا تو را نگفتم‌ كه‌ هر آنچه‌ خداوند به‌ من‌ گوید، آن‌ راباید بكنم‌؟»
 
‮72 بالاق‌ به‌ بلعام‌ گفت‌: « بیا تا تو را به‌ جای‌ دیگر ببرم‌، شاید در نظر خدا پسند آید كه‌ ایشان‌ را برای‌ من‌ از آنجا لعنت‌ نمایی‌.»
 
‮82 پس‌ بالاق‌ بلعام‌ را بر قلۀ فغور كه‌ مشرف‌ بر بیابان‌ است‌، برد.
 
‮92 بلعام‌ به‌ بالاق‌ گفت‌: « در اینجا برای‌ من‌ هفت‌ مذبح‌ بساز و هفت‌ گاو و هفت‌ قوچ‌ از برایم‌ در اینجا حاضر كن‌.»
 
‮03 و بالاق‌ به‌ طوری‌ كه‌ بلعام‌ گفته‌ بود، عمل‌ نموده‌، گاوی‌ و قوچی‌ بر هر مذبح‌ قربانی‌ كرد.
 
 

  [ Prev ] 1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 | 31 | 32 | 33 | 34 | 35 | 36 | [ Next ]