Bible-Server.org  
 
 
Praise the Lord, all ye nations      
Psalms 117:1       
 
enter keywords   match
 AND find keywords in

Home Page
Genesis
Exodus
Leviticus
Numbers
Deuteronomy
Joshua
Judges
Ruth
1 Samuel
2 Samuel
1 Kings
2 Kings
1 Chronicles
2 Chronicles
Ezra
Nehemiah
Esther
Job
Psalms
Proverbs
Ecclesiastes
Song of Solomon
Isaiah
Jeremiah
Lamentations
Ezekiel
Daniel
Hosea
Joel
Amos
Obadiah
Jonah
Micah
Nahum
Habakkuk
Zephaniah
Haggai
Zechariah
Malachi
Matthew
Mark
Luke
John
Acts
Romans
1 Corinthians
2 Corinthians
Galatians
Ephesians
Philippians
Colossians
1 Thessalonians
2 Thessalonians
1 Timothy
2 Timothy
Titus
Philemon
Hebrews
James
1 Peter
2 Peter
1 John
2 John
3 John
Jude
Revelation
 
 

 
 
translate into
Genesis Chapter4
 
‮1 و آدم‌، زن‌ خود حوا را بشناخت‌ و او حامله شده‌، قائن‌ را زایید و گفت‌: «مردی‌ از یهوه‌ حاصل‌ نمودم‌.»
 
‮2 و بار دیگر برادر او هابیل‌ را زایید. و هابیل‌ گله‌بان‌ بود، و قائن‌ كاركُن‌ زمین‌ بود.
 
‮3 و بعد از مرور ایام‌، واقع‌ شد كه‌ قائن‌ هدیه‌ای‌ از محصول‌ زمین‌ برای‌ خداوند آورد.
 
‮4 و هابیل‌ نیز از نخست‌زادگان‌ گلۀ خویش‌ و پیه‌ آنها هدیه‌ای‌ آورد. و خداوند هابیل‌ و هدیۀ او را منظور داشت‌،
 
‮5 اما قائن‌ و هدیۀ او را منظور نداشت‌. پس‌ خشم‌ قائن‌ به‌ شدت‌ افروخته‌ شده‌، سر خود را بزیر افكند.
 
‮6 آنگاه‌ خداوند به‌ قائن‌ گفت‌: «چرا خشمناك‌ شدی‌؟ و چرا سر خود را بزیر افكندی‌؟
 
‮7 اگر نیكویی‌ می‌كردی‌، آیا مقبول‌ نمی‌شدی‌؟ و اگر نیكویی‌ نكردی‌، گناه‌ بر در، در كمین‌ است‌ و اشتیاق‌ تو دارد، اما تو بر وی‌ مسلط شوی‌. »
 
‮8 و قائن‌ با برادر خود هابیل‌ سخن‌ گفت‌. و واقع‌ شد چون‌ در صحرا بودند، قائن‌ بر برادر خود هابیل‌ برخاسته‌، او را كشت‌.
 
‮9 پس‌ خداوند به‌ قائن‌ گفت‌: «برادرت‌ هابیل‌ كجاست‌؟» گفت‌: «نمی‌دانم‌، مگر پاسبان‌ برادرم‌ هستم‌؟»
 
‮01 گفت‌: «چه‌ كرده‌ای‌؟ خون‌ برادرت‌ از زمین‌ نزد من‌ فریاد برمی‌آورد!
 
‮11 و اكنون‌ تو ملعون‌ هستی‌ از زمینی‌ كه‌ دهان‌ خود را باز كرد تا خون‌ برادرت‌ را از دستت‌ فرو برد.
 
‮21 هر گاه‌ كار زمین‌ كنی‌، همانا قوت‌ خود را دیگر به‌ تو ندهد. و پریشان‌ و آواره‌ در جهان‌ خواهی‌ بود.»
 
‮31 قائن‌ به‌ خداوند گفت‌:«عقوبتـم‌ از تحملـم‌ زیـاده‌ است‌.
 
‮41 اینك‌ مـرا امـروز بـر روی‌ زمیـن‌ مطـرود ساختـی‌، و از روی‌ تـو پنهـان‌ خواهـم‌ بـود. و پریشـان‌ و آواره‌ در جهان‌ خواهم‌ بود و واقع‌ می‌شـود هـر كه‌ مرا یابـد، مـرا خواهـد كشت‌.»
 
‮51 خداونـد بـه‌ وی‌ گفت‌: «پس‌ هـر كه‌ قائـن‌ را بكشـد، هفـت‌ چنـدان‌ انتقـام‌ گرفتـه‌ شـود.» و خداونـد به‌ قائـن‌ نشانـی‌ای‌ داد كه‌ هـر كه‌ او را یابـد، وی‌ را نكشــد.
 
‮61 پـس‌ قائن‌ از حضور خداونـد بیـرون‌ رفـت‌ و در زمیـن‌ نـود، بطـرف‌ شرقــی‌ عـدن‌، ساكــن‌ شـد.
 
‮71 و قائن‌ زوجۀ خود را شناخت‌. پس‌ حامله‌ شده‌، خنوخ‌ را زایید. و شهری‌ بنا می‌كرد، و آن‌ شهر را به‌ اسم‌ پسر خود، خنوخ‌ نام‌ نهاد.
 
‮81 و برای‌ خنوخ‌ عیراد متولد شد، و عیراد، مَحُویائیل‌ را آورد، و مَحُویائیل‌، مَتُوشائیل‌ را آورد، و مَتوشائیل‌، لَمَك‌ را آورد.
 
‮91 و لَمَك‌، دو زن‌ برای‌ خود گرفت‌، یكی‌ را عاده‌ نام‌ بود و دیگری‌ را ظِلَّه‌.
 
‮02 و عاده‌، یابال‌ را زایید. وی‌ پدر خیمه‌نشینان‌ و صاحبان‌ مواشی‌ بود.
 
‮12 و نام‌ برادرش‌ یوبال‌ بود. وی‌ پدر همۀ نوازندگان‌ بربط‌ و نی‌ بود.
 
‮22 و ظِلَّه‌ نیز توبل‌ قائن‌ را زایید، كه‌ صانع‌ هر آلت‌ مس‌ و آهن‌ بود. و خواهر توبل‌ قائن‌، نعمه‌ بود.
 
‮32 و لَمَك‌ به‌ زنان‌ خود گفت‌: «ای‌ عاده‌ و ظله‌، قول‌ مرا بشنوید! ای‌ زنان‌ لَمَك‌، سخن‌ مرا گوش‌ گیرید! زیرا مردی‌ را كشتم‌ بسبب‌ جراحت‌ خود، و جوانی‌ را بسبب‌ ضرب‌ خویش‌.
 
‮42 اگر برای‌ قائن‌ هفت‌ چندان‌ انتقام‌ گرفته‌ شود، هر آینه‌ برای‌ لَمَك‌، هفتاد و هفت‌ چندان‌.»
 
‮52 پس‌ آدم‌ بار دیگر زن‌ خود را شناخت‌، و او پسری‌ بزاد و او را شیث‌نام‌ نهاد، زیرا گفت‌: «خدا نسلی‌ دیگر به‌ من‌ قرار داد، به‌ عوض‌ هابیل‌ كه‌ قائن‌ او را كشت‌.»
 
‮62 و برای‌ شیث‌ نیز پسری‌ متولد شد و او را اَنوش‌ نامید. در آنوقت‌ به‌ خواندن‌ اسم‌ یهوه‌ شروع‌ كردند.
 
 

  [ Prev ] 1 | 2 | 3 | | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 | 31 | 32 | 33 | 34 | 35 | 36 | 37 | 38 | 39 | 40 | 41 | 42 | 43 | 44 | 45 | 46 | 47 | 48 | 49 | 50 | [ Next ]