Bible-Server.org  
 
 
Praise the Lord, all ye nations      
Psalms 117:1       
 
enter keywords   match
 AND find keywords in

Home Page
Genesis
Exodus
Leviticus
Numbers
Deuteronomy
Joshua
Judges
Ruth
1 Samuel
2 Samuel
1 Kings
2 Kings
1 Chronicles
2 Chronicles
Ezra
Nehemiah
Esther
Job
Psalms
Proverbs
Ecclesiastes
Song of Solomon
Isaiah
Jeremiah
Lamentations
Ezekiel
Daniel
Hosea
Joel
Amos
Obadiah
Jonah
Micah
Nahum
Habakkuk
Zephaniah
Haggai
Zechariah
Malachi
Matthew
Mark
Luke
John
Acts
Romans
1 Corinthians
2 Corinthians
Galatians
Ephesians
Philippians
Colossians
1 Thessalonians
2 Thessalonians
1 Timothy
2 Timothy
Titus
Philemon
Hebrews
James
1 Peter
2 Peter
1 John
2 John
3 John
Jude
Revelation
 
 

 
 
translate into
Luke Chapter15
 
‮1 و چون همهٔ باجگیران و گناهکاران بهنزدش می‌آمدند تا کلام او را بشنوند،
 
‮2 فریسیان و کاتبان همهمه‌کنان می‌گفتند، این شخص، گناهکاران را می‌پذیرد و با ایشان می‌خورَد.
 
‮3 پس برای ایشان این مثل را زده، گفت،
 
‮4 کیست از شما که صد گوسفند داشته باشد و یکی از آنها گم شود که آن نود و نه را در صحرا نگذارد و از عقب آن گمشده نرود تا آن را بیابد؟
 
‮5 پس چون آن را یافت، به شادی بر دوش خود می‌گذارد،
 
‮6 و به خانه آمده، دوستان و همسایگان را می‌طلبد و بدیشان می‌گوید با منشادی کنید زیرا گوسفند گمشده خود را یافته‌ام.
 
‮7 به شما می‌گویم که بر این منوال خوشی در آسمان رخ می‌نماید به‌سبب توبه یک گناهکار بیشتر از برای نود و نه عادل که احتیاج به توبه ندارند.
 
‮8 یا کدام زن است که ده درهم داشته باشد هرگاه یک درهم گم شود، چراغی افروخته، خانه را جاروب نکند و به دقّت تفحّص ننماید تا آن را بیابد؟
 
‮9 و چون یافت، دوستان و همسایگان خود را جمع کرده، می‌گوید، با من شادی کنید زیرا درهم گمشده را پیدا کرده‌ام.
 
‮01 همچنین به شما می‌گویم شادی برای فرشتگان خدا روی می‌دهد به‌سبب یک خطاکار که توبه کند.
 
‮11 باز گفت، شخصی را دو پسر بود.
 
‮21 روزی پسر کوچک به پدر خود گفت، ای پدر، رَصَدِ اموالی که باید به من رسد، به من بده. پس او مایملک خود را بر این دو تقسیم کرد.
 
‮31 و چندی نگذشت که آن پسر کهتر، آنچه داشت جمع کرده، به ملکی بعید کوچ کرد و به عیّاشی ناهنجار، سرمایه خود را تلف نمود.
 
‮41 و چون تمام را صرف نموده بود، قحطی سخت در آن دیار حادث گشت و او به محتاج شدن شروع کرد.
 
‮51 پس رفته، خود را به یکی از اهل آن ملک پیوست. وی او را به املاک خود فرستاد تا گرازبانی کند.
 
‮61 و آرزو می‌داشت که شکم خود را از خَرنوبی که خوکان می‌خوردند سیر کند و هیچ‌کس او را چیزی نمی‌داد.
 
‮71 آخر به خود آمده، گفت، چقدر ازمزدوران پدرم نان فراوان دارند و من از گرسنگی هلاک می‌شوم!
 
‮81 برخاسته، نزد پدر خود می‌روم و بدو خواهم گفت، ای پدر به آسمان و به حضور تو گناه کرده‌ام،
 
‮91 و دیگر شایستهٔ آن نیستم که پسر تو خوانده شوم؛ مرا چون یکی از مزدوران خود بگیر.
 
‮02 در ساعت برخاسته، به سوی پدر خود متوّجه شد. امّا هنوز دور بود که پدرش او را دیده، ترحّم نمود و دوان دوان آمده، او را در آغوش خود کشیده، بوسید.
 
‮12 پسر وی را گفت، ای پدر به آسمان و به حضور تو گناه کرده‌ام و بعد از این لایق آن نیستم که پسر تو خوانده شوم.
 
‮22 لیکن پدر به غلامان خود گفت، جامه بهترین را از خانه آورده، بدو بپوشانید و انگشتری بر دستش کنید و نعلین بر پایهایش،
 
‮32 و گوساله پرواری را آورده ذبح کنید تا بخوریم و شادی نماییم.
 
‮42 زیرا که این پسر من مرده بود، زنده گردید و گم شده بود، یافت شد. پس به شادی کردن شروع نمودند.
 
‮52 امّا پسر بزرگ او در مزرعه بود. چون آمده، نزدیک به خانه رسید، صدای ساز و رقص را شنید.
 
‮62 پس یکی از نوکران خود را طلبیده، پرسید، این چیست؟
 
‮72 به وی عرض کرد، برادرت آمده و پدرت گوساله پرواری را ذبح کرده است زیرا که او را صحیح باز یافت.
 
‮82 ولی او خشم نموده، نخواست به خانه درآید، تا پدرش بیرون آمده به او التماس نمود.
 
‮92 امّا او در جواب پدر خود گفت، اینک، سالها است که من خدمتِ تو کرده‌ام و هرگز از حکم تو تجاوز نورزیده و هرگز بزغالهای به من ندادی تا با دوستان خود شادی کنم.
 
‮03 لیکن چون این پسرت آمد که دولت تو را با فاحشه‌ها تلف کرده است، برای او گوساله پرواری را ذبح کردی.
 
‮13 او وی را گفت، ای فرزند، تو همیشه با من هستی و آنچه از آنِ من است، مال تو است.
 
‮23 ولی می‌بایست شادمانی کرد و مسرور شد زیرا که این برادر تو مرده بود، زنده گشت و گم شده بود، یافت گردید.
 
 

  [ Prev ] 1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 | [ Next ]